هر برگ پاييزي قصه اي بهاري دارد


 وقتي که خاطراتش را مرور ميکند


  بهار در ذهنش زنده ميشود ،


  جان ميگيرد گوشه اي از دلش دوباره سبز ميشود 


  حس ناب جواني اش گل ميکند و 


  نا خوداگاه لبخندي محو گوشه ي لبش خود نمايي ميکند


  اما لحظه اي به خود مي ايد که 


  صداي شکستنش کوچه را پر ميکند 


  يک آن ، 


  يک لحظه ، 


  يک ثانيه 


  همه ي احساسش ميميرد 


  ناباورانه چشم به عابري ميدوزد


  که گام هايش صداي خرد شدن تمام برگ ها را 


  اهنگ عاشقي اش کرده . 


  يادمان باشد شايد عشق و احساس کسي 


  به خاطر خوشي هايمان از بين برود 


  مراقب دل هاي شکسته باشيم .


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عسلویه مجله خبری بردیا اتلیه تخصصی کودک روناک راهبند اتوماتیک اشعار محمد قهرمان Lisa اخبار بازی و فناوری|بررسی لپتاپ و موبایل مربیگری فوتبال,آموزش مربیگری فوتبال گروه موزیک عارف قلی زاده دنیای دانلود بازی و برنامه